منشور کبیر

چرا ‘منشور کبیر’ یا ‘مگنا کارتا’ بعد از ۸۰۰ سال همچنان مهم است؟

مگنا کارتا در حقیقت پیمان صلحی بود بین جان پادشاه بریتانیا و گروهی از اشراف به سرکردگی رابرت فیتزوالتر که از خودکامگی و مالیات‌های نفس‌گیر پادشاه خسته شده بودند. دو طرف در رانی‌مید در کرانه رود تیمز، جایی بین شهرهای ویندزور و استینز، دیدار کردند. منشور امضاء شد با این امید که کار به جنگ نکشد – که کشید.

اخیرا کتابی تازه در مورد مگنا کارتا منتشر شد که مدعی‌‌ است در مورد این سند بسیار مشهور تاریخ بریتانیا نکات جدیدی پیدا کرده. نویسنده کتاب دیوید کارپنتر است، استاد تاریخ قرون وسطی در کینگز کالج لندن. کتاب کارپنتر در واقع ترجمه تازه‌ای از منشور است به‌علاوه بیش از ۵۰۰ صفحه پیشینه تاریخی و حاشیه نویسی.

بیشتر مگنا کارتا را مخاطب امروزی نمی‌تواند بخواند. متنی‌ است پر از اصطلاحات قرون وسطی و جزئیات روابط شاه و اغلب فئودال‌های قدرتمند آن دوران.

مهم‌ترین نکته این منشور بندی است به نام “بند امنیت” که می‌گوید هیاتی متشکل از ۲۵ زمین‌دار بزرگ باید بر اعمال شاه نظارت کند. این بند البته آن زمان روی کاغذ ماند و عملی نشد. اما سند در کلیت خود جایگاهی بی‌بدیل در زندگی سیاسی انگلیسی‌ها یافت و همچنان سنگ بنای آزادی‌های شهروندانش است. با این همه، کمتر کسی خود منشور را خوانده است.

منشور کبیر حقوق بشر
منشور کبیر در سال ۱۲۱۵ (میلادی) به امضای جان، پادشاه انگلستان رسید.

 

مگنا کارتا چه بود؟

 

  • مگنا کارتا حقوق اولیه افراد را ترسیم می‌کرد، بر این اساس که هیچ‌کس بالاتر از قانون نیست، حتی شاه
  • در آن حق محاکمه در دادگاه عادل به رسمیت شناخته شد. همچنین محدودیت‌هایی برای مالیات گرفتن وضع شد.
  • مگنا کارتا منبع الهام سندهای بسیار دیگری شد، از جمله قانون اساسی آمریکا و بیانیه جهانی حقوق بشر.
  • از متن اولیه فقط سه بند آن همچنان معتبر است: بندی که آزادی کلیسای انگلستان را تضمین می‌کند، بندی که امتیازهایی خاص برای “سیتی لندن” – که هسته تاریخی لندن و شهری مستقل است – در نظر می‌گیرد، و بندی که می‌گوید هیچ انسان آزادی نباید بدون قضاوت قانونی انسان‌هایی که با او برابرند زندانی شود
  • دو نسخه از مگنا کارتا در کتابخانه بریتانیا نگهداری می‌شود، یک نسخه اصلی در کلیسای جامع لینکلن است و یکی در کلیسای جامع سالیزبری

 

کلیسای جامع لینکلن
کلیسای جامع لینکلن، جایی که یک نسخه اصلی مگنا کارتا نگهداری می‌شود

 

آن‌طور که دیوید کارپنتر در کتابش می‌گوید، یکی از دو نسخه موجود در کتابخانه بریتانیا نسخه اولیه‌ ای است که به کلیسای جامع کانتربری فرستاده شده بود. او با استفاده از پیش‌نویس‌های منشور (که تا همین اواخر تصور می‌شد نسخه‌های غیررسمی نسخه نهایی باشند) نشان می‌دهد که در طول پنج روز مذاکره در رانی‌مید، متن چقدر و چطور تغییر کرده بوده.

علاوه بر اینها کارپنتر ادعا می‌کند که مگنا کارتا عملا بقای اسکاتلند به‌عنوان یک کشور مستقل را تضمین کرده بوده، چرا که در آن تلاش‌های جان برای مالکیت فئودالی آن پادشاهی خنثی شده.

سال ۱۲۰۹ میلادی جان، پادشاه انگلستان، ویلیام پادشاه اسکاتلندی‌ها را وادار به امضای پیمانی کرده بود که متن آن از بین رفته. کارپنتر معتقد است سندی در آرشیو ملی بریتانیا پیدا کرده که مربوط به قرن چهاردهم است، اما مفاد آن پیمان را ذکر کرده. آن‌طور که کارپنتر می‌نویسد، در آن پیمان ویلیام متعهد می‌شود که پسرش الکساندر به رأی جان در مورد زمین‌های ویلیام – نه فقط در انگلستان، بلکه در خود اسکاتلند – گردن بنهد. این در حالی‌ است که در مگنا کارتا مشخصا آمده که الکساندر فقط در مورد زمین‌های پدرش در انگلستان تابع جان است.

هرچه بود، مگنا کارتا چند هفته بیشتر دوام نیاورد. شاه زیر پیمان‌ زد و پاپ منشور را محکوم کرد. نتیجه این‌که زمین‌داران شورش کردند و به جنگ جان رفتند. سال بعد، یعنی سال ۱۲۱۶، لشکری از فرانسه به شورشیان پیوست. فرمانده آن لشکر لویی پسر پادشاه فرانسه بود و مدعی تاج و تخت انگلستان.

پادشاه جان
پادشاه جان که منشور مگنا کارتا یا «منشور کبیر مصوب ۱۲۱۵ میلادی» را امضا کرد.

 

از طرفی جان بیمار بود و اکتبر ۱۲۱۶ مرد. مرگ شاه باید غائله را تمام می‌کرد. اما درست زمانی که خاندان سلطنتی انگلستان در بدترین شرایط بود، چند زمین‌دار بزرگ که همچنان به پسر ۹ ساله شاه وفادار بودند، منشور را احیاء کردند. صدور دوباره مگنا کارتا به معنای پذیرش خواسته‌های شورشیان بود و بهانه ادامه جنگ را از آن‌ها گرفت. چند ماه بعد (در ماه مه ۱۲۱۷) لشکر لویی در نبرد لینکلن شکست خورد.

 

اپیزود چهاردهم پادکست مورخ را از دست ندهید: انقلاب فرهنگی بومی

در مورد جان، شاه انگلستان

  • سال ۱۱۶۶ یا ۱۱۶۷ در آکسفورد به‌دنیا آمد. کوچک‌ترین پسر هنری دوم بود
  • سال ۱۱۹۹، پس از آن‌که برادرش ریچارد “شیردل” مرد، به سلطنت رسید
  • ازدواج دومش بحرانی ایجاد کرد که به جنگ با فرانسه انجامید
  • جنگ پول می‌خواست. جان از حق مالکیت‌اش سوءاستفاده کرد و مالیات‌ها را بالا برد، اقدامی به که نارضایتی عمومی و نهایتا شورش زمین‌داران انگلیسی منجر شد
  • بعد از آن‌که زمین‌داران لندن را گرفتند، جان ناچار شد مگنا کارتا را امضاء کند. اما حتی منشور هم نتوانست جلوی جنگ داخلی را بگیرد
  • سال ۱۲۱۶ جان اسهال خونی گرفت و در قلعه نیوآرک در شرق انگلیس مرد

 

پادشاه جان
نقاشی پادشاه جان در حال شکار گوزن نر

 

هنری سوم مگنا کارتا را با اندکی تغییرات دوباره صادر کرد، ابتدا سال ۱۲۱۷، و بعد سال ۱۲۲۵. نسخه نهایی و قطعی منشور همین نسخه آخر بود. هنری سوم و جانشینش ادوارد اول چند بار دیگر آن را رسما تأیید کردند، هرچند بسیاری از موارد در نظر گرفته شده در آن به سرعت کهنه و بی‌معنی شد – و البته همان موقع که معنایی داشت هم عموما اجرا نمی‌شد.

اما این چیزها مهم نبود، چرا که اهمیت مگنا کارتا بیشتر نمادین بود تا عملی. به قول دیود کارپنتر، “لحظه پدید آمدنش از آن لحظه‌هایی است که تاریخ انگلیس را به “قبل” و “بعد” از خود تقسیم می‌کند. مگنا کارتا برای اولین بار رسما و علنا این اصل را جا انداخت که قانون شاه ورای قانون نیست.

نتیجه غیرمسقتیم این اصل پدید آمدن شکل تازه‌ای از حکومت بود، شکلی که در آن پول اداره امور کشور از منبع مالیاتی که به تأیید پارلمان رسیده بود تأمین می‌شد. شاه دیگر نمی‌توانست هر طور دلش می‌خواهد از رعایا مالیات بگیرد. مگنا کارتا تأکید می‌کرد که شاه نمی‌تواند مالیات بگیرد “مگر با نظر عموم این پادشاهی”. بعد هم توضیح می‌داد که این “نظر” چگونه باید جلب شود. پنجاه سال بعد اولین پارلمان انگلستان تشکیل شد.

و اما در مورد این شلوغ‌کاری‌هایی که برای هشت‌صدمین سالگرد مگنا کارتا می‌کنند – این‌ها مشخصا به‌خاطر اصل دیگری‌ است که از منشور برای نسل‌های بعدی و ما به یادگار مانده، اصلی بنیادی در قوانین بریتانیا و قانون بسیاری از کشورها دیگر، از جمله ایالات متحده آمریکا.

مگنا کارتا
نسخه‌ای از مگنا کارتا، از سال ۱۲۹۷ میلادی، ممهور به مهر ادوارد اول

 

آن اصل – که مشهورترین بند منشور هم هست – شاه را از فروختن، به‌تأخیر انداختن، یا دریغ کردن عدالت منع می‌کند. می‌گوید انسان آزاد را نمی‌شود سرخود به زندانی کرد “مگر با قضاوت قانونی هم‌قطارانش یا بر اساس قانون کشور.”

البته از یاد نباید برد که “انسان آزاد” در سال ۱۲۱۵ میلادی نصف کل جمعیت را هم دربرنمی‌گرفت – بقیه رعایایی بودند که منشور شامل حال‌شان نمی‌شد. ضمن این‌که “انسان” به معنی مرد بود. زنان، به‌جز بیوه‌ها، عملا در متن مگنا کارتا وجود ندارند.

با این همه یک اصل مهم تثبیت شده بود: سد قانون در برابر خودکامگی و استبداد. و این اصلی بود که وقتی پذیرفته شد، دیگر هرگز لغو نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *